!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

دائما یکسان نباشد حال ما!
امیدوارم که اینجا و خاطراتش رو از یاد نبرید:)



هفت جد و آبادمان و عمه هایشان

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ق.ظ
به نام خالق زیبایی
نقل شده است که روح داریوش را احضار کردند و به او گفتند:داریوش بزنیم به تخته روحت خوب گل انداخته راز این شعفت در چیست؟
داریوش دست در محاسن کرد و فرمود:اممممم...خوب اوقات فراغت خوبی دارم دیگر.
احضار کنندگان گفتند مثلا چه؟
داریوش گفت:ولمان کنید سری است نمیشود، به هر حال هر کس اندیشه ها و روش خوش گذرانی خودش را دارد.
احضار کنندگان با التماس در حالی که دامان داریوش را گرفته بودند گفتد:فی الحال یکی را بگو جان مادرت دیگر.
داریوش گفت:مثلا هرچند وقت یکبار بار از اپراتور خاصم بسته ی اینترنت میگیرم و به فیسبوک و اینستاگرام و توئیتر و امثالهم میروم و سرکی به فن پیج هایم میزنم و از تعداد بالا ی آنها و محبت مردم خوشحال میشوم.
احضار کنندگان گفتند چقدر جالب
داریوش گفت :جالب تر اینکه گاه جملاتی میخوانم که به من نسبت داده شده اند ولی روح هفت جد و آبادم ان و عمه هایشان از آن ها خبر ندارند.
احضار کنندگان از این حکایت شگرف شگفت زده شدند و یقه بدریدند و او او کنان به داخل تنور نانوایی شاطر احمد برفتند.
  • ۹۴/۱۰/۲۹
  • ۳۸۸ نمایش
  • یه بنده خدایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی