پنج هزار و ششصد و بیست و پنج جمله ی مافوق فلسفی از دیدگاه نگارنده(5)

مسئله کمی فراتر از بیکاریه...مسئله تنبلی ذهنی و ریسک ناپذیریه که باعث میشه تو بهترین شرایط اقتصادی هم اگه بهمون یه عالمه پول بدن قطعا گزینه گذاشتن در بانک و سودش رو گرفتن در بین گزینه هامون وجود داره :/

پنج هزار و ششصد و بیست و پنج جمله ی مافوق فلسفی از دیدگاه نگارنده(4)

هیچوقت در حال زندگی نمی کنیم...یا در حال خاطره بازی گذشته هستیم یا تخیل آینده رو داریم!

خارج از این حتی نمیشه حال رو نشون داد :/

پنج هزار و ششصد و بیست و پنج جمله ی مافوق فلسفی از دیدگاه نگارنده(3)

یکی از سنگین ترین مضامینی که در موزیکی شنیدم به عبارت زیر بود:

"چی شد؟! تا حرف از صداقت شد ، صدا ، قطع شد؟!"

پنج هزار و ششصد و بیست و پنج جمله ی مافوق فلسفی از دیدگاه نگارنده(٢)

حتی خود نولان هم هربار فیلماش رو میبینه چیزای بیشتری میفهمه!

پنج هزار و ششصد و بیست و پنج جمله ی مافوق فلسفی از دیدگاه نگارنده (1)

به نظرم الکساندر اصن نمیدونست داره چیکار میکنه وگرنه مگه میشه اینجوری تغییر 

عقیده و شیفت کردن در اجناس؟!