!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

دائما یکسان نباشد حال ما!
امیدوارم که اینجا و خاطراتش رو از یاد نبرید:)



۷۴ مطلب با موضوع «چند جمله های های کوتاه» ثبت شده است

خدا رو شکر

۳۱
شهریور
نمیدونم شما هم با من موافقید یا نه ولی من احساس میکنم این بچه های تیز هوشان یه دنیای عجیبی دارن و همین باعث میشه هروقت باهاشون رو به رو شدم باعث خندم میشن.
همه چی رو یجور دیگه میبینن و تو تخیل و اینا محون.
البته من همیشه خدا رو شکر میکنم که تیزهوشانی نشدم تا این حال رو داشته باشم.
پ.ن:الان یکیشون اومده به مسئول مدرسه میگه آقا فلانی داره به من فحش میده،خب شما میخوای نخندم 
به دنیاشون.
پ.ن:این فقط یک شوخی با تیزهوشانی ها بودش وگرنه ما خیلی هم تیزهوشانی ها رو دوست داریم
  • ۲ نظر
  • ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۷
  • ۵۰۷ نمایش
  • یه بنده خدایی

شانس

۳۱
شهریور


فک کنم ما موقع تقسیم شانس هم سرمون کلا رفته.

همیشه اون دختر خوشکله که دوس داشتیم بیاد و تو تاکسی 

کنارمون بشینه رفته تاکسی بقلی و اون پیرزنه سوار تاکسی ما میشه که

یه عالمه هم خرت و پرت داره و تا مقصدمون اینقد خودش رو میندازه رو ما که له میشیم.


  • ۲ نظر
  • ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۰۰
  • ۵۰۷ نمایش
  • یه بنده خدایی


اگر دست من بود اسکار را به تو میدادم.

این جایزه برای توست با تمام نقش آقرینی هایت.

با آن گریم های سنگین و دیالوگ های ماندگارت.

قشنگ ترین دیالوگت را هم از بر هستم:

"بی تو هرگز"

  • ۱ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۸
  • ۳۶۲ نمایش
  • یه بنده خدایی

آرامش

۲۵
شهریور

+یک چیز بگویم؟
-بگو!
+از همان اول هم گوشت بدهکار نبود.
-چطور؟!
+مگر نگفته بودم لبخندت اسباب آرامش من است.
-چرا گفته بودی
+فکر کنم زیادی با آرامش رابطه ی خوبی نداری که لبخند را فراموش کرده ای.
 (و او میخندد و حالا آرامشی که همیشه آن را میخواستم)
  • ۲ نظر
  • ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۸
  • ۲۴۵ نمایش
  • یه بنده خدایی