- ۷ نظر
- ۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۹:۵۷
- ۲۵۵ نمایش
کسانی هم که میدونن چیه داستان،بیان نگن دورهمی طور از اینکه یه اشتراک نظر یواشکی ای داریم کیف کنیم
خخخ
چنتا جمله ی فوق العاده ازش:
۸۰ درصد موفقیت، پُز دادن است.
به خاطر قدّم نتوانستم عضو تیم شطرنج شوم.
عصر عالییی داشتم؛ شبیه محاکمات نورنبرگ بود.
وقتی من را دزدیدند، پدر و مادرم سریع وارد عمل شدند. آنها اتاقم را اجاره دادند.
خیلی به ساعت طلای جیبیام افتخار میکنم. پدربزرگم در بستر مرگ آن را به من فروخت.
یک جوک قدیمی هست که میگوید دو زن مسن در اقامتگاه کوهستانی «کَتسکیل» هستند که یکی از آنها میگوید: «غذای اینجا خیلی افتضاحه». آن یکی جواب میدهد: «آره، درسته، خیلی هم کمه.» خب، اساسا این حسی است که من نسبت به زندگی دارم.
"چقد خوبه اینه این مهران خانِ مدیری"
روح عارف لرستانی شاد
شوخی کردم اپیزود مترو!
میتونم با قاطعیت بگم که اصلا از شعر خوشم نمیاد البته کمی مولانا رو دوست دارم ولی باقی رو زیاد درک نمیکنم مخصوصا شعرای معاصر رو که اصلا ولی هوشنگ خان ابتهاج (خدا حفظش کنه) داستانش فرق میکنه و جایگاهش توی ذهنم واقعا اون بالاهاست.
کمی کیف کنیم دور هم!