!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

دائما یکسان نباشد حال ما!
امیدوارم که اینجا و خاطراتش رو از یاد نبرید:)



۲ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

خب برای جواب دادن به این سوال مجبوریم که کمی بحث را فلسفی کنیم و از زاویه و افقی به موضوع بنگریم که تابحال کشف نشده و ما موظف به کشف و ثبت و ضبط و نشر و بسط و رد آنتی تز های آن هستیم.جهت تسهیل هدف این نوشته سعی شده مباحث فلسفی در غالب چند نمونه داستان کوتاه آورده شود.همیچنین بعد فلسفی آن در ناخودآگاه خواننده اثر میگذارد.حالا برویم سراغ اصل مطلب:


ما عاشق میشویم یک صبح جمعه بعد از یک هفته کار سخت از خواب شیرین خود بزنیم . با همسرجان برویم به کوه پیمایی دلچسب که در طول مسیر پیرمردهایی که از بالا می آیند به ما بگویند خسته نباشید!


ما عاشق میشویم که مهارت های فنی خود را به چالش بکشیم و آن ها را بهبود ببخشیم و هرچند وقت یکبار شیرآبی که چکه میکند را تعمیر کنیم و ساعت ها زیر شیر با کمر خمیده از حرکات کمر و بازو و سر و گردن لذت ببریم.


ما عاشق میشویم که کمی وزن کم بکنیم و از آزمون های کنترل اعصاب با موفقیت بیرون بیاییم آن هم با یک فرمول جادویی و بدون عوارض که چیزی نیست جز پاساژگردی و خرید درمانی بانوان.


ما عاشق میشویم که از طریق خوابیدن روی زمین سفت بعد از یک دعوای جدی با همسرجان اعضای داخلی و استخوان بندی بدن درست درجای درست خود قرارگیرند.
ما عاشق میشویم که بهانه ای برای جدایی از رفقایمان بدست بیاوریم و با آغوش باز از آن ها و برنامه های جوانیمان خداحافظی بکنیم.


ما عاشق میشویم که یکی از ضعف های بی درمانمان را برطرف بکنیم.این ضعف مبحث فامیل گریز بودن ما آقایان است که با عشق و ازدواج و اضافه شدن یکی دو جین فامیل جدید به همان قبلی ها پناه ببریم تازه اگر باجناق هم داشته باشیم که...


ما عاشق میشویم که از خانه و آرامش و سکون آن خلاص شویم و بزنیم به دشت و جاده و ساعت ها در ترافیک جاده شمال یا جنوب و شرق و غرب با یک ترانه ی رومخی بگذرانیم
ما عاشق میشویم که نقطه ای بر صفت رذیله ی غرور بگذاریم و اینکار فقط و فقط با تایید حرف های همسرجان با یک صدای مخملی مردانه انجام میشود.


ما عاشق میشویم که دیگر با کم حرفی خداحافظی بکنیم.شاید آقایانی باشند که کم حرف و خجالتی باشند و وقتی این افراد درجمعی حاضر میشوند توی ذوق حضار بخورد و همین افراد وقتی ازدواج میکنند بواسطه ی بحث هایی که با خانم جان دارند یک پا گفتار درمان تجربی میشوند.


ما عاشق میشویم که پولی که در طول ماه با مشقت های فراوان بدست می آوریم را عاشقانه فدای خواسته های عیال بکنیم.


ما عاشق میشویم که اصلا از اعتیاد به برنامه های تلویزیون و فوتبال هایش پاک بشویم و عوضش بدانیم چرا مارال به آرزو نمیگوید او مادر واقعی اش است یا چی چی سلطان در جواب فلانی چه گفت یا اینکه این آقا بالاخره شوهر اونه یا بابای اون یکی یا پسر این یکی!


خلاصه نمونه های فلسفی بسیار زیاد است ولی هم وقت و هم حال و حوصله و هم امکان فلسفیدن بیشتر فعلا مقدور نمیباشد.عاشق بشوید و عاشق بمانید و زندگی بکنید که فقط یکبار زندگی میکنیم اگر عاشق نمیشوید بیایید باهم برویم یک گوشه ی این زمین خدا و عشق و حال کنیم و صفا سیتی برگذارکنیم.


  • ۳ نظر
  • ۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۹:۴۶
  • ۲۸۸ نمایش
  • یه بنده خدایی
خارجیا یه اصطلاح دارن که توش میگن (I want fall with you) که یعنی میخوام عاشق هم بشیم.بعد اگه این لغات رو همینجوری ترجمه کنی میشه میخوام با تو سقوط کنم
به همین کوتاهی و قشنگی!
  • ۶ نظر
  • ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۲
  • ۳۲۶ نمایش
  • یه بنده خدایی