!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

...پیرمردی که ساکن اینجا بود،بار سفر بست ولی خب بعد یه مدت برگشت

!بیگانه ای در خط زمانی متفاوت

دائما یکسان نباشد حال ما!
امیدوارم که اینجا و خاطراتش رو از یاد نبرید:)



۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هومن بهمنش» ثبت شده است

وظیفه پایان عشق است یا عشق پایان وظیفه؟!

اثر تازه نیما جاویدی پیرو همین سوال میچرخد! سرگرد نعمت جاهد بعد از مدت ها تحمل سختی ها که در شخصیتش نمایان است حالا به نقطه ای از زندگی اش رسیده که میتواند به یاد سختی هایش لیوانی بنوشد...یک آخیش از ته دل بگوید...با آستین عرق هایش را خشک کند و خود را آماده شروع بخش جدیدی زندگی خود بکند. در همین زمان بزرگترین مانع برای رسیدن به هدفش سر راهش سبز میشود.مانعی که در صورت نگذشتن از آن شهرتش تخریب میشود و جاهد برای حل کردن آن دست به هرکاری میزند ولی چیزی در حساب آن غفلت میکند این است که مشکل همیشه یک قدم از او جلو تر است...

 سرخپوست فیلمی است که کارگردان در آن به دنبال رودست زدن به مخاطب نیست،داستان شخصیت ها پیچش آنچنانی ندارد،طعنه سیاسی نمیزند،فضای تلخ بر آن حاکم نیست،شاید دیالوگ های بزرگی هم نداشته باشد و جز یکی دو نفر تیم بازیگری بزرگی نداشته باشد ولی اثریست که شما را به کار میگیرد.پس از تماشای سرخپوست سه مرحله در ذهنمان شکل میگیرد.مرحله اول تحسین هاییست که درمورد اثر میکنیم...داستان،تدوین،زمان به اندازه،انتخاب خوب زمان روایت داستان،آهنگ سازی،تصویربرداری،کارگردانی و بازی خوب و متفاوت نوید محمد زاده تک تک آیتم هایی هستند که میشود بارها درموردشان در جمع دوستان صحبت کرد و از این صحبت لذت برد.مرحله دوم بعد از کمی حلاجی اثر مرحله پیدا کردن ریزه کاری ها و نقص های جزئی اثر است.معنای جمله بالا آن نیست که سرخپوست بعد از گذشت کمی زمان کارکردش را از دست میدهد،خیر،سرخپوست اگر این نقیصه ها را نداشت اثر بهتری میشد. نقص هایی مانند بازی کم کیفیت نابازیگرها،عدم پرداخت بیشتر به رابطه شخصیت ها و منطقی تر کردن پایان داستان،بازی بهتر پریناز ایزدیار،توجه بیشتر به منطق روایی که اگر در هر مورد تلاش بیشتری میشد قطعا با اثر تراز تری روبرو بودیم با اینهمه دیدن فیلم برایم احساس تماشای یک فیلم کلاسیک را داشت.

مرحله سوم جاییست بیرون از دنیای فیلم...جایی که بعد از دیدن این اثر در کنار متری شیش و نیم به سوال هایی نظیر اینکه چرا هومن بهمنش با آن دوربین خوب و فهیمش در جشنواره جدی گرفته نمیشود یا موسیقی اثر دیده نمیشود؟سوال مهم تر این است که چه اصراری وجود داشت تا تمام جوایز مهم فصل جوایز سینمای ایران را به یک فیلم خاص بدهند و اینگونه سر دو(یا شاید سه)اثر مهم جشنواره سال گذشته یا چند سال گذشته به این صورت کلاه برود.در کل باید گفت سرخپوست در کنار متری شیش و نیم فیلم هایی هستند که سینمای کشور را از لحاظ فنی و بصری چند سالی جلو بردند و حالا زمان دیدن سرخپوست است!

  • ۶ نظر
  • ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۳۵
  • ۲۲۵ نمایش
  • یه بنده خدایی